در سال ۲۰۱۱، زلزله و سونامی مهیبی که ژاپن را درنوردید، منجر به وقوع فاجعهای بیسابقه در نیروگاه هستهای فوکوشیما شد. این حادثه نهتنها به آسیبهای زیستمحیطی گسترده و تهدید مستقیم سلامت انسانها منجر شد، بلکه اعتماد عمومی به انرژی هستهای را بهشدت تضعیف کرد. با گذشت بیش از یک دهه، همچنان بازتاب این بحران در سیاستهای انرژی ژاپن و سایر کشورهای جهان مشهود است.
اما ماجرا تنها به جنبههای ایمنی محدود نمیشود؛ واقعیتهای اقتصادی نیز بهوضوح نشان میدهند که انرژی هستهای دیگر گزینهای مقرونبهصرفه نیست.
هزینههای پنهان و آشکار انرژی هستهای
1.بازسازی و بهروزرسانی استانداردهای ایمنی نیروگاهها پس از فوکوشیما، میلیاردها دلار هزینه در بر دارد.
2.غیرفعالسازی نیروگاههای قدیمی و خارجکردن آنها از مدار بهرهبرداری، فرآیندی طولانی، پیچیده و پرهزینه است.
3.مدیریت زبالههای هستهای هنوز با چالشهای فنی، زیستمحیطی و مالی گسترده مواجه است و راهحل قطعی برای آن ارائه نشده است.
مقایسه با انرژیهای تجدیدپذیر
در سالهای اخیر، هزینه تولید برق از منابعی مانند خورشید و باد بهطرز چشمگیری کاهش یافته است. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر نهتنها ایمنتر است، بلکه منجر به اشتغالزایی پایدار، کاهش وابستگی به واردات انرژی و توسعه منطقهای نیز میشود.
این در حالی است که انرژی هستهای با ریسکهای فنی، سیاسی و اقتصادی گستردهتری همراه است.
تصمیمی منطقی، نه احساسی
گرچه در نگاه نخست، انرژی هستهای بهعنوان منبعی کمکربن معرفی میشود، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که از نظر اقتصادی، زیستمحیطی و زمانی، توجیه روشنی برای ادامه آن در بسیاری از کشورها وجود ندارد. هزینه ساخت یک نیروگاه هستهای ممکن است از ۱۰ میلیارد دلار فراتر رود و راهاندازی آن بیش از یک دهه زمان ببرد. افزون بر این، مخارج پنهان از جمله:
- بیمه حوادث احتمالی.
- تأمین امنیت فیزیکی.
- و حتی هزینههای برچیدن نیروگاه پس از پایان عمر مفید آن.
خروج از انرژی هستهای؛ انتخابی بر پایه منطق اقتصادی
هزینههای پنهان و بلندمدت انرژی هستهای، از تأمین امنیت گرفته تا دفن پسماندهای رادیواکتیو، بار مالی سنگینی بر دوش دولتها و مالیاتدهندگان تحمیل میکند؛ در حالیکه پروژههای خورشیدی یا بادی بهمراتب کمهزینهتر، سریعتر و پایدارتر هستند. بر همین اساس، تصمیم ژاپن برای ترک تدریجی انرژی هستهای، صرفاً واکنشی احساسی به فاجعه فوکوشیما نبود، بلکه گامی هوشمندانه در راستای آیندهنگری اقتصادی و زیستمحیطی بود؛ مسیری که امروزه بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز در پیش گرفتهاند.