شب یلدا (شب چله)، یکی از جشن های ایران باستان است که برای ما ایرانیان به یادگار مانده و برای هریک از ما سرشار از خاطره های زیباست. این شب، از غروب آفتاب در آخرین روز پاییز شروع و با طلوع آفتاب در اولین روز زمستان، به پایان می رسد. به دلیل شروع چله زمستان از فردای این شب، به آن “شب چله” نیز می گویند.
شب یلدا برای همه ما یادآور لحظاتی خوش در کنار خانواده، در خانه قدیمی مادربزرگ با خوراکی های یلدایی و سفره های رنگارنگ بود. هرخانواده ای به نوعی سفرشو تزئین میکرد، همه دور هم می نشستیم، ساعت ها حرف میزدیم و از یک دقیقه بیشتر کنار هم بودن در این شب لذت می بردیم.
با گذشت هرسال، شب یلدا دیگر آن رنگ و بوی واقعیش رو از دست داد. هرسال، سفره ی مردم کوچک تر و یلدایشان کمرنگ تر شد. خیلی از بزرگتر ها دیگر توانایی برپایی آن مهمانی های شب یلدا را نداشتند و با گذشت هر روز، تمام آن روزهای خوب تبدیل به خاطره شد.
این روز ها، با وجود شرایط اقتصادی نابسامان و اتفاقات اخیر در ایران، دیگر شور و شوقی برایمان جهت برگزاری مراسم شب یلدا نمانده است. اما این روز ها می گذرد، بعد از هر شب طولانی بالاخره نور و روشنی طلوع می کند. ما امید داریم به تمام شدن این روزهای سخت!
بد نیست چند بیتی از غزل حافظ را در یلدا با یکدیگر بخوانیم:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید