رور و یادآوری بعضی اتفاقات انگار اندوه پنهان شده درونمان را دوباره روشن می کند. تمام چراها دوباره به سراغمان می آید. درسته که مدت ها به دنبال چرایی آن ها گشته ایم و پاسخی برایش پیدا نکرده ایم، اما دست خودمان نیست، وقتی دوباره وقایع رو مرور می کنیم این چراها در ذهنمان روشن می شوند.
پرواز 752 هماپیمای بین المللی اوکراین، که پر بود از جوانان، کودکان، نخبگان و عزیزان کشورمان که هرگز به مقصد نرسید. به مقصد که هیچ حتی فرصت خارج شدن از مرزهای کشور رو هم پیدا نکرد.
هواپیمایی که در آن پر بود از جوانان و انسان هایی که با کوله باری از امید و آرزو، پس از سال ها تلاش راهی این کشور شده بودند. در ذهن آن ها پر بود از استرس، شادی، هیجان و افکار گوناگون اما هیچوقت به این فکر نمی کردند که قرار است توسط هموطن خود، تنها 6 دقیقه بعد از بلند شدن هواپیما پرپر شوند. این زخم از خودی بود و به همین خاطر عمیق تر و التیام ناپذیر تر هست.
این واقعه هیچوقت از ذهن هیچ کدام از ما پاک نمی شود. موشک اول اشتباه زده شد، اما چرا موشک دوم بعد از 24 ثانیه پرتاب شد!؟ شاید اگر موشک دوم پرتاب نمی شد بعضی از مسافران زنده می ماندند. اما با پرتاب موشک دوم هیچ بقایایی از عزیانمان در محل سقوط هواپیما (روستای خلج آباد شهرستان شهریار) یافت نشد.
امروز کمی سرچ کردیم در خصوص این پرواز، که چه بر سر عاملان این واقعه تلخ آمده است و به این مطلب رسیدم که حکم اعلام شده برایشان نهایت 3-4 سال حبس تعزیری بوده است.
پیشگامان تجارت سازنده پیست یخ ایرانمال